بازگشت
پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۸۶، ۱۱:۵۰ ب.ظ
به عطر کوچه گره زد بهار پیرهنش را
و رفت، رفت و نمیخواست دوباره آمدنش را
به دور حلقه چشمی که موج دلهره میزد
طواف داد و به اشکی گلاب زد کفنش را
و رفت تا بسپارد به عشق بال و پرش را
و رفت تا که بگوید به خاک، راز تنش را
ولی به جای پریدن قرار شد که بیاید
برای شهر بگوید پرندهتر شدنش را
و او دوباره که آمد هوای مه زدهای بود
و گوش کوچه که نشنید صدای در زدنش را
ولی هنوز در ایوان کنار حوض قدیمی
زنی به پنجره می بست دخیل آمدنش را
رسید زخمی و بخشید به چشم مانده به راهی
تمام یک دل عاشق و نیمی از بدنش را
و رفت، رفت و نمیخواست دوباره آمدنش را
به دور حلقه چشمی که موج دلهره میزد
طواف داد و به اشکی گلاب زد کفنش را
و رفت تا بسپارد به عشق بال و پرش را
و رفت تا که بگوید به خاک، راز تنش را
ولی به جای پریدن قرار شد که بیاید
برای شهر بگوید پرندهتر شدنش را
و او دوباره که آمد هوای مه زدهای بود
و گوش کوچه که نشنید صدای در زدنش را
ولی هنوز در ایوان کنار حوض قدیمی
زنی به پنجره می بست دخیل آمدنش را
رسید زخمی و بخشید به چشم مانده به راهی
تمام یک دل عاشق و نیمی از بدنش را
- ۸۶/۰۱/۱۶
بعدن مفصل در موردش حرف میزنم به روز شدی خبرم کن.