با نمک
پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۸۶، ۱۱:۴۷ ب.ظ
از لیلیان قصه، پسر! با نمک تری
از خنده سپید سحر با نمک تری
از چهرهای که راوی افسانه گفته است
ای غایب از نظر! به نظر با نمک تری
دریا دلش برای لبت شور میزند
از موج اشک و گونه تر با نمک تری
از کفتری که وقت تماشای اسم تو
پر میزد از نگاه پدر با نمک تری
از گوشه ردای تو انگور میچکد
وای از کدام باده مگر، با نمک! تری؟
هر روز تازه است غم رفتنت، بیا
از زخمهای قلبم اگر با نمک تری
شب صحبت از سوار قشنگ قبیله بود
اما رسید وقت سحر با نمک تری
از چشمک شبانه نسل ستارهها
از لیلیان قصه، پسر! با نمک تری
از خنده سپید سحر با نمک تری
از چهرهای که راوی افسانه گفته است
ای غایب از نظر! به نظر با نمک تری
دریا دلش برای لبت شور میزند
از موج اشک و گونه تر با نمک تری
از کفتری که وقت تماشای اسم تو
پر میزد از نگاه پدر با نمک تری
از گوشه ردای تو انگور میچکد
وای از کدام باده مگر، با نمک! تری؟
هر روز تازه است غم رفتنت، بیا
از زخمهای قلبم اگر با نمک تری
شب صحبت از سوار قشنگ قبیله بود
اما رسید وقت سحر با نمک تری
از چشمک شبانه نسل ستارهها
از لیلیان قصه، پسر! با نمک تری
- ۸۶/۰۱/۱۶