صمیمانه
سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۸۶، ۱۱:۰۵ ب.ظ
خودتو پشت گُلای کوچه پنهون نکنی
نکشی پردهها رو، چشما رو حیرون نکنی
جلوی روی فرشته دِلو آتیش میزنیم
تا دیگه عشوه با اون چشمای شیطون نکنی
هر کاری خواستی بکن، اما به آیینه قسم!
که از آبادی قلبت ما رو بیرون نکنی
دیگه از ما که گذشت اما یادت باشه که باز
جلوی چشم کسی زلفو پریشون نکنی
یعنی میشه که با گرمای بهارِ نفست
یه اشاره به درختای زمستون نکنی؟
هرچی از ناز غزالای گریزون کشیدیم
ای خدا ! قسمت گرگای بیابون نکنی
- ۸۶/۰۱/۲۱
لذت بردم زبانت گویا و قلمت روان
با غزل تا نخورده ی > خاتون شهر شب