«گلها همه آفتابگردانند»
به یاد قیصر
(قسمت های داخل گیومه و بعضی عبارات خارج از گیومه از نوشته های اوست.)
«گلها همه آفتابگردانند»
کتاب را از کتابخانه گرفتم
شاعر زنده بود
امروز که پس میدهم
افسوس
قیصر چه زود دیر شده است
«سه شنبه چرا تلخ و بی حوصله
سه شنبه چرا این همه فاصله»
چقدر دلم خوش بود
که نام کو چک من هم
مثل اسم بزرگ تو
با قاف
– حرف آخر عشق – آغاز می شود
حالا به کدام شاعر میتوان حسادت کرد
حالا که آفتاب غروب کرد
آفتابگردانها
سرگردان نشوند
میدانم « امشب
تکلیف پنجره
بی چشمهای باز تو روشن نیست»
گفتی :
« زنده بودن سرودن بهانه
هر چه جز با تو بودن بهانه»
بهای با او بودن
بهانه ی سرودن را از تو گرفت
اما زنده بودن را
هرگز
حالا بجای سرودن
سروده خواهی شد
و بجای زنده بودن
زنده خواهی ماند
حتی «دم آخر» هم
بر هزار راه رفته و نرفته تو
بجای نقطه پایان
سه نقطه بی پایان گذاشت
آری از این به بعد
هر شب جمعه
بجای سوره یس
به احترام تو قیصر
سوره روم میخوانیم
- ۸۶/۰۸/۱۱
« بهای با او بودن
بهانه ی سرودن را از تو گرفت
اما زنده بودن را
هرگز
. . .
از این به بعد
هرشب جمعه
به احترام تو قیصر ؛
به جای یس
سوره ی روم می خوانیم »
زیبا ، و دلنشین
دستتون درد نکنه