ساربان غریب
جمعه, ۴ دی ۱۳۸۸، ۰۹:۳۳ ق.ظ
ساربان غریب میخواهی این همه مست را کجا ببری؟
تشنه آوردهای که آب دهی، یا به سرچشمهی بقا ببری؟
کعبهی هاج و واج را دیروز، در معمای خود رها کردی
یک قبیله ذبیح آوردی غرق خون تا دل از مِنا ببری
این حوالی شبی دو رو دارد، گلهای گرگ کینه جو دارد
گرگ این قصه هم وضو دارد، آمدی رنگ این ریا ببری
کاش میشد که بیصدا ... اما تو سرا پا خروش و فریادی
خبر داغ عشق آوردی، نه نمیشد که بی صدا ببری
و ستونهای آسمان لرزید لحظهای که قرار شد دل را
از قد و قامت علی ببُری، صاف و یکدست تا خدا ببری
سر و انگشت و پیرهن یک سو، سجده بر خاک کرده تن یک سو
خواستی این چهار رکعت را پیش لیلا جدا جدا ببری
قصه را مادری جوان دیروز در کمرگاه کوچه کرد آغاز
به گلوگاه نی رسیدی تا قصه را تو به انتها ببری
لطف قرآن به طرز خواندن توست، «والضحی» چشمهای روشن توست
و «اذا الشَّمسُ کُوّرَت» تنِ توست که در آغوش بوریا ببری
بیت آخر میان خواهش و اشک میرسد بیقرار و میداند
در پی یک بهانه می گردی، تشنهای را به کربلا ببری
- ۸۸/۱۰/۰۴
آپم´´´´´´´´´´´,;****,´´´´
´´´´´´´´´´´´,*¨¨,“¨¨*,´´´
´´´´´´´´´´´,**¨¨¨@“;“;;-…
´´´´´´´´´-,¨**¨¨¨¨“)““-““““
´´´´´´´´//,***¨¨¨¨*
´´´´´´´(,(**/*“¨““¨¨*
´´´´´´((,*/*;);*)¨¨¨¨*
´´´´´((,**)*/**/¨¨¨”¨*
´´´´,(,****.:)*¨¨¨¨¨¨*
´´´((,*****)¨¨¨¨¨¨¨*
´´,(,***/*)¨*¨¨¨¨,¨*
´´,***/*)¨*¨¨,¨*
´)*/*)*)*¨¨*
/**)**¨¨“\\)\\)
*/*¨¨¨¨,...)!))!).....,(
“,¨¨¨¨_)--“--“------/_.
این پرنده اومده شمارو به وبلاگم دعوت کنه!
آپم
آپم
آپم
جا نمونی ها!
منتظرم