قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

در این وبلاگ، شعرها، ترانه ها، مطالب، شعرخوانی ها، تصاویر، کلیپها، برنامه ها و خبرهای مربوط به من با موضوع شعر آیینی، شعر عاشقانه و ترانه قابل مشاهده است.
قاسم صرافان

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

امین

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۸۹، ۱۰:۵۷ ق.ظ

  تقدیم به آستان پیامبر رحمت


چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌شوی

مثل گل می‌خندی و شب بوی باغش می‌شوی

شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش می‌شوی

می‌رسی از راه و پایان فراقش می‌شوی


غصه‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند

خوش بحال «آمنه» وقتی نگاهت می‌کند


با «حلیمه» می‌روی تا کوه تعظیمت کند

وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند

هر چه گل دارد زمین یکباره تقدیمت کند

ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند


خانه را با عطر زلفت تا معطر می‌کنی

دایه ها را هم ز مادر مهربان تر می‌کنی


دیده نورت را که در مهتاب بی حد می‌شود

آسمان خانه‌اش پر رفت و آمد می‌شود

مست از آیین ابراهیم هم رد می‌شود

با تو «عبدالمطلب» عبدالمحمد می‌شود


گشت ساغر تا به دستان بنی‌هاشم رسید

وقت تقسیم محبت شد، «ابوالقاسم» رسید


یا محمد! عطر نامت مشرق و مغرب گرفت

وقت نقاشی قلم را عشق از راهب گرفت

ناز لبخندت قرار از سینه‌ی یثرب گرفت

خواب را خال تو از چشم «ابوطالب» گرفت


رخصتی فرما فرود آید پریشان بر زمین

تا چهل سالت شود می‌میرد این روح الامین


دین و دل را خوبرویان با سلامی می‌برند

عاشقان را با سر زلفی به دامی می‌برند

یوسفی اینبار تا بازار شامی می‌برند

بوی پیراهن از آنجا تا مشامی می‌برند 


بی‌قرارت شد «خدیجه» قلب او بی‌طاقت است

تاجر خوش ذوق فهمیده‌ست: عشقت ثروت است


نیم سیب از آن او و نیم دیگر مال تو

داغ حسرت سهم ابتر، ناز کوثر مال تو

از گلستان خدا یاس معطر مال تو

ای یتیم مکه! از امروز مادر مال تو


بوسه تا بر گونه‌ات ام ابیها می‌زند

روح تو در چشمهایش دل به دریا می‌زند


دل به دریا می‌زنی ای نوح کشتیبان ما

تا هوای این دو دریا می‌بریی توفان ما

ای در آغوشت گرفته لؤلؤ و مرجان ما

ای نهاده روی دوشت روح ما ریحان ما


روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن

«قاب قوسین»ی چنین می‌خواست «او ادنی» شدن


خوشتر از داوود می‌خوانی، زبور آورده‌ای؟

یا کتاب عشق را از کوه نور آورده‌ای؟

جای آتش، باده از وادی طور آورده‌ای

کعبه و بطحا و بتها را به شور آورده‌ای


گوشه چشمی تا منات و لات و عزا بشکنند

اخم کن تا برج‌های کاخ کسرا بشکنند


ای فدای قد و بالای تو اسماعیل‌ها

بال تو بالاتر از پرهای جبرائیل‌ها

«ما عرفناک»ت زده آتش در این تمثیل‌ها

بُرده‌ای یاسین! دل از تورات‌ها، انجیل‌ها


بی عصا مانده‌ست، طاها ! دست موسی را بگیر

از کلیسای صلیبی حق عیسی را بگیر


باز عطر تازه‌ات تا این حوالی می‌رسد

منجی دلهای پر، دستان خالی می‌رسد

گفته بودی «میم» و «حاء» و «میم» و «دال»ی می‌رسد

نیستی اینجا ببینی با چه حالی می‌رسد


خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او

جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او


  • قاسم صرافان

نظرات  (۲۲)

خانه را با عطر زلفت تا معطر می‌کنی
دایه ها را هم ز مادر مهربان تر می‌کنی
....................
گشت ساغر تا به دستان بنی‌هاشم رسید
وقت تقسیم محبت شد، «ابوالقاسم» رسید
....................
سلام عمو جون. بازم مثل همیشه محشر بود.شاد باشید.
یا علی


یا علی
سلام
تادیدم به روزید پریدم تو
خیلی زیبا ست
مرا پیگیر شعرهایتان کردید
باسلام حضور شما.خیلی عالی بود فیض بردم .ذوقتان پایدار
سلام

سال نو مبارک

وب زیبایی داری

منتظرم سری بزن

مرسی
شیرین تر از عسل لب ساقی کربلاست...
سلام
شعری پر از کشف بود واقعاً
یا مشهد بخیر...
با به روزم
موفق باشید
یا علی مدد
سلام
از شعرهای زیباتون لذت بردم
نظر شما برام مهمه بهم سر بزنین
سلام
محمدیاش صلوات
زیبا بود و در برخی بیت ها عالی
زنده باشی
« شـب رؤیـایی »

دیـشـب شـب رؤیـای تـو بود و تـو نـبـودی

بـا مـن یـلــه یـلــدای تـو بـود و تـو نـبـودی

دل زیـر لـب آهـسـتـه تـمـنـّـای تـو مـی‌کـرد

بـر لـب هـمـه نجـوای تـو بود و تـو نـبـودی

دیـشـب که شـب از آیـنـه‌ی مـاه گل انـداخت

گل ، سـایـه‌ی سـیـمـای تـو بود و تـو نبودی

در بـاغ نـظـر ، مـردم بـیـنــــایـی چـشــمـم

مـشـتـاق تـمـاشـای تــو بــود و تـو نـبــودی



غزل (335)

در خـرابـات مـغـان گـر گـذر افــتــد بـازم

حـاصـل خـرقــه و سـجـّـاده روان دربـازم

حـلـقـه‌ی تـوبـه گـر امـروز چو زهـّاد زنـم

خـازن مـیـکــــــده فـردا نکـــــنـد در بـازم

ور چـو پـروانـه دهــد دسـت فـراغ بالــــی

جـز بـدان عـارض شـمعـی نـبـُـوَد پـروازم

صحـبـت حـور نخواهم که بـُوَد عین قصور

بـا خـیـال تـو اگــر بـا دگـری پـــــــــردازم



سلام !

«سـتـیـغ سـخـن» با غزلی از "زنده یاد نصراله مردانی" و شرح غزل (335) از

حضرت "حــافــــظ" به روز است و منتظر حضورتان !


بـهـاری و سـرسـبـز بـاشــیـــــــد !
  • فریبا چوقادی
  • سلام
    با اینکه اولین بار بود که وارد وبلاگتون شدم ولی واقعاَ لذت بردم خیلی زیبا بود.

    یک لحظه دلم خواست صدایت بکنم یادی ز وجود با صفایت بکنم. آشوب دلم به منچنین فرمان داد: در سجده بیفتم و دعایت بکنم.
  • سید مرتضی کراماتی
  • با سلام
    سال نو مبارک
    مانا و سربلند باشید .
    سلام عزیزگرانقدر
    ازمثنوی شیواوشورانگیزت واقعالذت بردم
    دلتنگ دیدار
    معرفی کتاب در: فانوس (وبلاگ کتابفروشی فانوس واقع در کرج)

    هر سه هفته، یک کتاب.


    کتابِ این پست:

    عنوان: خداحافظ گاری کوپر نویسنده: رومن گاری
  • اسماعیل قنواتی
  • درود دوست ِ دوست داشتنی
    سپاس از همراهی همیشگیت
    با یک شعر تازه بروزم ، آمدنت شادم می کند.
    شادزی
  • مهدی رحیمی زمستان
  • سلام شاعر با چند غزل فاطمی بهروزم و به روز در کفشداری هیات
    «خـمـخـانـه‌ی وجـود»

    مـا راز سـر بـه مـُهـر یـک آغـاز مـُبـهـمـیـم

    یـعـنـی در ایـن سـراچـه‌ی بـازیـچـه آدمــیــم

    شـایـد بـه شـیــب درّه‌ی ایـن جـنـگل سـتـُرگ

    مـا سـایـه‌ای ز شـاخـه‌ی یک بـیـد در هـمـیـم

    بـر پـرتـگــاه صـخـره‌ی صـحـرای نـیـسـتـی

    گـویـا کـه مـا نـتـیـجـه‌ی لــبـخـنـد یک دمـیـم

    چـون نـقـطـه کـوچـکـیـم بـه پـرگـار روزگار

    امـّا بـرون ز دایــــــــره‌ی هـر دو عـالـَمـیـم



    غزل ( 336 )

    مـژده‌ی وصـل تـو کـو ؟! کـز سـر جـان بـرخـیـــزم

    طــــــــایـر قــُــدســـــم و از دام جـهــان بـرخــیــــزم

    بــه ولای تـــو ؛ کـه گــــر بـنـده‌ی خـویـشـم خـوانــی

    از ســـر خـواجـگـی کــــــون و مـکــان بــرخــیـــزم



    غـزل ( 337 )

    چـرا نـه در پـی عـزم دیـار خـود بـاشـــــــــــم ؟!

    چـرا نـه خـاک سـر کـوی یـار خـود بـاشــــــم ؟!

    غــم غــریــبــی و غــربـت چـو بـر نـمــی‌تـابــم

    بـه شـهـر خـود روم و شـهـریـار خـود بـاشــــــم



    ســـــــلام جـان !

    «سـتـیـغ سـخـن» با غزلی از زنده یـاد "نصراله مردانی" و شـرح دو غزل

    از "خواجـه‌ی شــیــــراز" به روز است . دعـوتـــیــــــــــــــد !


    بـهـاری و سـر سـبــز بـمــانــیــــــد !
    سلام حاجی؛
    از دوستان زاهدانی رفیقتون محسن آقای ناصحی هستم
    اینجا در انجمن ادبی دانشگاه با هم رفیق شدیم
    منّت بذارید و به وبلاگ بیت به بیت یه سری بزنید
    علی علی...
    های
    بابا ای ول...
    بای
    سلام از شعرتان لذت بردم خدا روز به روز بر ذوق زیبایتان بیفزاید
    دایه ها را هم ز مادر مهربان تر می‌کنی
    --
    خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او
    جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او

    ...
    ...
    خیلی قشنگ بود
    مرسی
    -
    -
    -
    سلام
    تا بعد ...
    حــافــــظ خــوانـی
    1 / 2 / 89
    به نـام خـداونـد جان آفرین حـکـیـم سـخـن بـر زبآن آفـرین
    خداوند بخشنده‌ی دستگیر کـریـم عـطا بخش پـوزش پـذیر

    در آغاز جلسه : «آقای امیـرعـضـدی» با سه‌تـار قطعه‌ای در ماهـور نواختند و «آقای آل مجتبی» به مناسبت "بزرگداشت سـعـدی" غـزلی از سـعدی را
    قرائت کردند :
    «هـزار جـهـد بـکـردم کـه سـرّ عـشـق بـپـوشــم
    نـبـود بـر سـر آتـش مـیـسـّرم کـه نـجـوشـــــــم»
    ..................................
    ....................................

    غـزل (338)
    مـن دوسـت‌دار روی خـوش و مــــــــوی دلـکـَشـم
    مـدهـوش چشـم مـسـت و مـی صـاف بی‌غـشـم
    گـفـتـــــــــــی ز سـرّ عـهـد ازل یـک سـخـن بـگــو
    آنــگــه بـگـویـمـــــــت کـه دو پـیـمـانـه در کــشــم
    مـــــــــن آدم بـهـشـتـیـم ، امـّا در یـن سـفــــــر
    حـالـی ، اسـیـر عـشـق جـوانـان مــهـــوشـــــــم

    غزل (339)
    خـیـال روی تـو چـون بـگـذرد بـه گـلـشـن چـشـم
    دل از پـی نـظــر آیـــد بـه ســــــوی روزن چـشـم
    ســـــزای تـکـیـه گـهـت مـنـظـــــری نـمـی‌بـیـنـم
    مـنـم ز عـالـم و ایـن گـوشـــه‌ی مـُـعـیـّن چـشـم
    بـیـا ! کـه لـعــل و گــُهــــر در نـثــار مــقــدم تــــو
    ز گـنــج خـانـه‌ی دل می‌کـشـم بـه روزن چــشم


    « سـتـیـغ سـخـن » با شرح ایـن دو غـزل به روز است .

    چشم به راه شـما ییم !



    همیشه ســبـــز و بــهــــاری بـمـــانــیـــــد !
  • امیرحسین محمودپور
  • سلام...

    شعرتان زیبا بود خسته نباشید

    با ترجیع بندی فاطمی به روزم...

    خدا خورده سوگند به زیبایی ات
    به چشمان پر مهر دریایی ات
  • مجیداصفهانی
  • زیبایی درکلام لطفه امازیبایی دردل تجلیه کلامتون زیباست
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">