قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

در این وبلاگ، شعرها، ترانه ها، مطالب، شعرخوانی ها، تصاویر، کلیپها، برنامه ها و خبرهای مربوط به من با موضوع شعر آیینی، شعر عاشقانه و ترانه قابل مشاهده است.
قاسم صرافان

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

گلچین حیدرانه 7 - خندق

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۸۹، ۰۷:۵۵ ق.ظ

اشک می‌بارید از چشمان سلمان مثل ابر
گفت من یک قطره‌ام پیش تو ای دریای صبر!

ای خوشا «اللهُ نور»ی که توای پروانه‌اش
خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانه‌اش

همچنان از طرح آنروزم پشیمانم هنوز
آنهمه خندق چرا کندیم؟ حیرانم هنوز

در سپاه ما مگر آنروز شیر حق نبود
حاجتی دیگر به حفر آنهمه خندق نبود

خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود
تا پرید اینسو و جولان داد «عمرو عبدِوُد»

هی رجز می‌خواند و هی بی‌قراری می‌کنی
وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می‌کنی

«لا فتی» ! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو
گفت احمد: نه، ولی نه از هراس جان تو

گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود
گفت نه، تا دست آن پر ادعاها رو شود

دیدمت شیر جوان! تا ‌آمدی غرّان ز  رَه
گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه

عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت
خوب می‌بینم که می‌چرخد اجل دور سرت

گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آنها که علی ابن ابی طالب نبود

در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان

قلب حق در سینه‌ی من در پس این جوشن است
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن است

آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم
آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم

روز خندق را همان روز الستم می‌کنی
خون فرقم را تو می‌ریزی و مستم می‌کنی

فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز
با سه لب، لبیک می‌گویم در این راز و نیاز

باده مست و باده نوشان مست و ساقی مست مست
مست می‌چرخد به دورش عالمی ساغر به دست

پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم
تیغ را برگیر، بسم الله رحمن الرحیم

برق هیبت در نگاهت چشم او را خیره کرد
ناگهان گردی به پا شد که هوا را تیره کرد

تا به راه انداختی آن گردباد حیدری
عمرو جای جنگ شد مبهوت آن جنگاوری

دم به دم چرخیدی و چرخاندی آن تیغ دو دم
هم چپ و هم راست بودی، پلک تا می‌زد به هم

در زمین با لرزه‌ی گامت قیامت می‌کنی
«یا قسیم النار والجنت»! چه قسمت می‌کنی؟

می‌زنی شمشیر همچون آذرخشی مرگبار
نه، نمی‌فهمد زبانی عمرو، الا ذوالفقار

تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پر است
پر درآورده‌ست، حق دارد، به دست حیدر است

یک نفس بر عمرو می‌تازی و او درمانده‌ است
تیغ هم مثل سپر در دست دیگر مانده است

هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می‌کند
پیش تو شیر قدیمی کار آهو می‌کند

باورش می‌شد اگر رزم تو در بدر و احد
پیش تیغت وا نمی‌ماند اینچنین در کار خود

گفت با خود بی رقیبم چون که دیگر حمزه نیست
او نمی‌دانست سیف الله بعد از این علی‌ است

باورش شد پنجه‌ها وقتی اسیر شیر بود
باورش شد قدرت بازویت اما دیر بود

تیغ برّان بود، اما تیغِ ایمان را زدی
پای او نه پایه‌های کفر و عصیان را زدی

نقشه‌ی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب
شرّ به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب

آمدی چون عید نو تا قفل زندان بشکنی
دیو مردم خوار را چنگال و دندان بشکنی

پای آن دیو سیه از روی زانو شد دو نیم
چیست پا، وقتی نیاید در صراط المستقیم؟

مثل بت آن کوه آهن بر زمین افتاده بود
کفر بر پای امیر المومنین افتاده بود

عمرو! عُمرت را غرورت از کفت بیرون کشید
عبدِ «ود» بودی و عبد «رَب» تو را در خون کشید

خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟
عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟

عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی!
عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی!

در دلم توفان اسرار تو دامن می‌کشد
وای اگر گویم، ابوذر تیغ بر من می‌کشد

آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی‌ست؟ کیست؟
آن که می‌داند در این عالم که حیدر کیست؟ کیست؟

من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
باز هم با چاه رازت را بگو مولای من!


 

  • قاسم صرافان

نظرات  (۵۰)

سلام وب خوبی داری عزیز به

ما هم سر بزن
  • دوستدار شما عزیزان هما دهقانی
  • سلام سلام سلام
    با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما دوست عزیز..مطالب وب شما کاملاً خوب است لطفاً اگر وقت میکنید به وب بنده ی حقیر سری بزنید ونظر خودتون رو بگید برنامه واسه دانلود هم دارم...اگر با تبادل لینک موافق بودید که به بنده ی حقیر اطلاع دهید تا شما دوست عزیز را لینک کنم مرسی از وجودتون خرد نگهدارتون پاینده ایرانی آزاد
    http://kamyab2011.mihanblog.com/


    نظر یادت نره عزیزم...برنامه هام خیلی قشنگن چون خودم استفاده کردم میگم..بگیر یه روزی بدردت میخورن نگی نگفتی قربونت هما دهقانی
    سلام
    خیلی دمت گرمه
    شدید مولا بهت عنایت کرده
    ان شا الله که با مولات محشور بشی
  • مرتضی پارسا
  • فرصت نکردم شعرتو بخونم.
    دارم پیام میذارم

    خوبی قاسم؟


    فوران به روز شد با سروده ها یی از :

    ابراهیم ارمات
    فاطمه نصر
    مسلم محبی

    این شاعران جوان منتظر نقد ونظر تو بر وبلاگ فوران هستند.
    به به
  • سیدحسین فراتی
  • باسلام محضزشما.خیلی زیبا بودانشاا.. مجلس جشن آقا میخونم
    غــــزل (355)
    حــالـیـــــــا مـصــلحـت وقـت در آن می‌بـیـنــم
    که کـشـم رخت به میخانه و خوش بـنـشیـنـم
    جـام مـِـیْ گـیــرم و از اهــل ریــــا دور شــــوم
    یـعـنـی : از اهـل جـهــان پـاک دلی بـگـزیـنــم
    جـز صـُـراحیّ و کـتـــــــابـم نـَبـُـوَد یـار و نـدیــم
    تـا حریـفــــان دغـــا را به جـهــــان کـم بـیـنــم
    سـر بـه آزادگـی از خـلـق بـر آرم چـون ســــرو
    گـر دهـد دسـت که دامـن ز جـهـان در چـیـنـم
    بـس کـه در خـرقــه‌ی آلــوده زدم لاف صـَـــلاح
    شـرمـســــــار از رخ سـاقـیّ و مـی رنـگـیـنـم


    سلام ؛

    "ستیغ سخن" با شرح این غزل از حافظ ، چشم به راه حضورتـان مانده است .

    به اینجاها هم سر بزنید :

    آستانه (انجمن شعر کازرون ) www.yasht-poem.blogfa.com
    آستانه (انجمن داستان کازرون) www.yashtstory.blogfa.com
    زمزمه های دل www.kazerun1333.blogfa.com



    مـانـا بـاشــیـــــد و کــامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروا
    سلام
    خصوصی
  • تازه های ادبی
  • تازه های ادبی به روز نشد !
    فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز
    با سه لب، لبیک می‌گویم در این راز و نیاز
    زیبا و خواندنی بود .
    سلام سلمان شدی مومن!
    در دلم توفان اسرار تو دامن می‌کشد
    وای اگر گویم، ابوذر تیغ بر من می‌کشد

    از دوبای چه خبر
    بی خبر می ری بی خبر میای
    تهران اومدی ببینیمت
  • بهادر ریاضی
  • سلام
    من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
    باز هم با چاه رازت را بگو مولای من!
    عالیست
    موفق و پیروز و سر بلند باشی
    سلام.زیبا بود.
    باز هم قلبی به پایم اوفتاد
    باز هم چشمی به رویم خیره شد
    باز هم درگیرو دار یک نبرد
    عشق من بر قلب سردی چیره شد
    ...
    باز هم از چشمه ی لبهای من
    تشنه ای سیراب شد،سیراب شد
    باز هم در بستر آغوش من
    رهروی در خواب شد،در خواب شد
    ...
    بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز
    خود نمی دانم چه می جویم در او
    عاشقی دیوانه می خواهم که زود
    بگذرد از جاه و مال و آبرو
    ...
    او شراب بوسه می خواهد ز من
    من چه گویم قلب پر امید را
    او به فکر لذت و غافل که من
    طالبم آن لذت جاوید را
    ...
    من صفای عشق می خواهم از او
    تا فدا سازم وجود خویش را
    او تنی می خواهد از من آتشین
    تا بسوزاند در او تشویش را
    ...

    او به من می گوید ای آغوش گرم
    مست نازم کن که من دیوانه ام
    من به او می گویم ای نا آشنا
    بگذر از من، من تو را بیگانه ام
    ...
    آه از این دل، آه از این جام امید
    عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
    چنگ شد در دست هر بیگانه ای
    ای دریغا، کس به آوازش نخواند
    شیرین تر از عسل لب ساقی کربلاست...
    سلام
    برای نقد تشریف بیاورید
    موفق باشید
    یا علی مدد
    حـــــافــــــــظ خــوانـی
    9 / 4 / 89

    غــــــزل (356)
    گـــرم از دســت بـرخـیـــزد کـه بـا دلــــدار بـنـشیـنـم
    ز جـام وصـل مـِـی نـوشم ، ز بـاغ عیـش گــل چیـنـم
    شـراب تـلـخ صــوفـی ســــــــوز بـنـیـادم بخواهـد بـُرد
    لـبـم بـر لـب نـِه ای ساقیّ و بـستـان جان شیـریـنـم
    مگر دیـوانه خـواهم شد دریـن سـودا کـه شـب تـا روز
    سخـن بـا مــاه می‌گـویـم ، پــری در خـواب می‌بـیـنـم
    لبت شـَکـّر به مستان داد و چشمت می به میخواران
    مـنـم کــز غـایــت حـــرمــــان نـه بـا آنــم نـه بـا ایـنــم

    سلام ؛

    "ستیغ سخن" با شرح این غزل از حافظ ، چشم به راه حضورتـان مانده است .

    به اینجاها هم سر بزنید :

    آستانه (انجمن شعر کازرون ) www.yasht-poem.blogfa.com
    آستانه (انجمن داستان کازرون) www.yashtstory.blogfa.com
    زمزمه های دل www.kazerun1333.blogfa.com



    مـانـا بـاشــیـــــد و کــامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروا
    سلام خیلی زیبا و محتوایی بود البته تا حدی که بنده درک کردم
    بروزم
    با سلام خیلی قشنگ بود

    اگه جسارت نباشه تقدیم به امام عصر:

    من کم آوردم ببین لبریز شد دریای من
    غرق عشق صورتت ... کی بینمت مولای من

    من به روزم
    منت بذارین بیاین
    موفق باشید
  • حسنا محمدزاده
  • سلام
    شعر قشنگی بود
    من هم به روزم
    یاعلی
  • امیرحسین محمودپور
  • سلام اخوی...

    شعر مطولی است...دعا کنید ماهم بتونیم اینطوری شعر بگیم

    من هم بروزم...

    بفرمایید بسم الله...
  • وحید والی
  • سلام جناب صرافان...
    خسته نباشین همشهری عزیز...
    کتابتونو گرفتم خوندم...
    اشعار بسیار زیبایی دارین....
    خوشحال میشم یه سری به وب همشهریتون بزنین...
    ////
    سلام

    کار قشنگتونو خوندم

    منم به روزم و منتظر
    سلام
    بسیار بسیار زیبا بود !
    اینهم سعادت می خواد که مخصوص هرکسی نیست
    یا حق
  • احسان درخشنده
  • باسلام
    وبلاگ خاکسترهای زمان با هدف نقد و بررسی و آشنایی با دنیای فیلم و سینما آغاز به کار کرد.
    با تبادل لینک این وبلاگ ما در جهت هر چه بهتر شدن یاری بفرمایید.
  • دبیرخانه کنگره شعر پیشواز
  • فراخوان دومین کنگره شعر پیشواز
    شهرداری و شورای اسلامی
    شهر دانایی محور بهارستان
    برگزار می‌کند:

    دومین کنگره شعر پیشواز
    با موضوع:انتظار و امام زمان(عج) – انتظار و انقلاب- انتظار و دفاع مقدس

    با جوایز نفیس: کمک هزینه حج عمره، کربلا و......
    شرایط آثار ارسالی :
    1- ارسال آثار در تمامی قالب‌های شعری آزاد است.
    2- آثار نباید در جشنواره‌های دیگر برگزیده شده باشد.
    3- هر شخص می‌تواند حداکثر4 اثر به دبیرخانه ارسال نماید.
    4- آثار ارسالی برگشت داده نخواهد شد .
    5- هر اثر باید دارای شناسنامه جداگانه باشد .
    (نام و نام‌خانوادگی ، شماره شناسنامه ، سال تولد ، نشانی کامل پستی و کد پستی ، شماره تماس )
    6- ترجیحاً ارسال به صورت الکترونیکی و از طریق رایانامه(E.Mail) باشد.
    7- به تمامی شرکت کنندگان گواهی شرکت داده می‌شود.
    آخرین مهلت ارسال آثار25/4/1389 می‌باشد.
    نشانی دبیرخانه:اصفهان- شهر بهارستان- بلوار بهشت- خیابان ایثار جنوبی-سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری بهارستان-دبیرخانه دومین کنگره شعر پیشواز-
    تلفن:0311-6818874
    رایانامه: Pishvaz1177@yahoo.com
    مـانـا بـاشــیـــــد و کــامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروا
    حــافــــــــــظ خـوانی
    ۱۶ / ۴ / ۸۹
    غــــزل (357)
    در خـرابــــــــات مـُـغـــــــــــان نـور خــدا می‌بـیـنـم
    ایـن عـجـب بـیـن ؛ کـه چـه نـوری ز کجا می‌بـیـنـم
    جـلـــوه بـر مـن مـفـروش ای مـلـک الـحـاج ! که تـو
    خـانـــه مـی‌بـیـنـی و مـن خـانــه خــدا مـی‌بـیـنــم
    خـواهــم از زلـف بـُتــان نـافـه‌گـُشــــــــــایی کــردن
    فـکـــر دور ست ! هـمـــانـا کـه خـطـــا مـی‌بــیــنـم
    ســوز دل ، اشـک روان ، آه ســحـر ، نـالـه‌ی شـب
    ایــن هـمـــه از نـظـــر لـطـــف شـــمـا مـی‌بــیــنــم

    سلام ؛

    "ستیغ سخن" با شرح این غزل از حافظ ، چشم به راه حضورتـان مانده است .



    مــانـا بـاشـیـد و نـویـســـــــــــــــــــــــا !
  • مجید لشکری
  • سلام کربلایی
    با شعری انتقادی-اجتماعی در قالب نامه ای به امام زمان علیه السّلام به روزم.
    بعد از سفر کربلا
    چشم انتظار نظراتتان هستم
    علی علی...
    سلام
    نظراتتون خیلی مفید و سازنده بود
    زود زود بهم سر بزنید
    موفق و موید باشید
    http://shohodi.blogfa.com/
    با یک زبانحال ولی با زبانی الکن بروز و منتظر حضور پرمهر و محبتتان و نظر ارجمندتان
  • علی سلیمانی
  • سلام

    دیوانه ها همیشه به تکرار می رسند
    تاریخ دیده است از این شاهکار ها

    به روزم با غزلی و منتظر گام های شما . با سپاس
    سلاااام...
    وبلاگ خیلی خوبی دارید
    بازم میام
    تو هم بیا
    اگه هم دوس داشتی بگو تا تیادل لینک کنیم
    یا حق...
  • حسین دقاق زاده
  • سلام
    خیلی قشنگ بود،کیف کردم
    باز هم با چاه رازت بگو مولای من
    سلام آقای مهندس عید بر شما و خانواده محترم و بخصوص آقا صدرای گل مبارک
    داستانی دنباله دار رو تو وبلاگم برای دوستان گذاشتم چون قلمش و حسّش خیلی منو گرفت
    سلام . با حق "ناحق" بودن بروزیم .
  • حسام بهرامی
  • با درود
    لی لی به روز شد
    ممنون
    لی لی
    سلام عمو
    کتابتون را توی قفسه کتابای خودم گذاشتم وشعر هاش را هم می خونم من شعر های شما را خیلی دوست دارم
    نرگس
    سلام دوست گرامی

    منتظر دریافت اشعار و آثار ارزشمند شما هم با موضوعات ذکر شده جهت تولیدات

    مرکز موسیقی هستیم ..










    سلام
    با تشکر از لطف شما
    چند دقیقه پیش از آهو تا کبوتر شما به دستم رسید
    سلام
    خیلی زیبا بود
    دست مریزاد
    -
    -
    -
    -
    -
    بروزم
    سلام،خسته نباشید.
    من گهگاهی وبلاگهای بر و بچه های سده و لینکدونیهاشون رو دید می زنم.ولی جدیدا وبلاگ یکی از بچه هارو دیدم که واقعا شعر های قشنگ و استادانه ای گفته.منم آدرس وبلاگشو گذاشتم تو باکس آدرس وب نظر دهنده ها.پسر حاج آقا امامی خودمون که برای پرینت گرفتن از وبلاگش اومده بود مغازهء یکی از بچه ها و من وبلاگش رو دیدم.چون پسر متواضعیه، فکر کنم زیاد به کسی نگفته باشه که شعر می گه و وبلاگ داره. به امید دیدار
    «اللّهـُمّ عـَجـِّلْ لـِوَلـیـّکَ الْـفـَرَج»
    نیمه‌ی شعبان بر منتظران مبارک باد !


    حـافـــــظ خـوانـی
    ۲۳ / ۴ / ۸۹

    غــزل (358)
    غـم زمـانـه کـه هـیـچـش کــران نـمی‌بـیـنـم
    دواش جـز مـی چـون ارغــــوان نـمی‌بـیــنــم
    بـه‌تـرک خدمـت پـیـر مـغـان نـخـواهـم گـفـت
    چـرا کـه مـصـلـحـت خـود در آن نـمـی‌بــیـنـم
    ز آفـتــاب قــــــــــــدح ارتــفــاع عـیـش بـگـیـر
    چـرا کـه طـالــع وقـت آن چـنــان نـمی‌بــیـنـم
    نـشـان اهـل خـدا عـاشـقـی ست با خود دار
    که در مـشـایخ شـهر این نـشان نـمی‌بـیـنـم

    سلام ؛

    "ستیغ سخن" با شرح این غزل از حافظ ، چشم به راه حضورتـان مانده است .



    مـــانـــــا بـاشـیــد و کــامــــــــــروا !
    سلام

    کار قشنگتونو خوندم

    بسیار زیبا تموم شد

    منم به روزم ومنتظر
    ان شاءا...
    با سلام و عرض تبریک
    با غزلی برای حضرت موعود به روزم
    ضمنا مجموعه ای دارم برای ائمه(ع) بقیع به انضمام حضرت ام البنین(س) جمع آوری می کنم.اگر اشعار کلاسیک چاپ نشده ای دارید ومایل به همکاری هستید لطف کنید تا عید غدیر برام میل کنید.
    سربلند باشید
    علی مددی
    .....................
    مثنوی خوبی بود...اجرت با حضرتش
  • حسنا محمدزاده
  • سلام
    با غزلی به روزم و منتظر قدم های گرمتان
    یا علی
    سلام
    خبری ازت نیست
    نکنه دوباره رفتی کربلا شهید شدی
  • مجید لشکری
  • سلام
    شما را به خوانش غزلی آیینی با عنوان «خطر ریزش» دعوت می کنم.
    پیشاپیش از نظرات و انتقاداتتان سپاسگزارم
    علی علی...
  • کانون ادبی زمستان
  • سلام
    برنامه های کانون ادبی زمستان:

    1) جلسات تخصصی نقد و بررسی شعر - باحضور: استاد یوسفعلی میرشکاک، دکتر بهروز یاسمی، سعید بیابانکی و محمد سعید میرزایی- شنبه ها ساعت 17
    2) پخش و نقد فیلم – مدرس: استاد سیدناصر هاشم زاده – سه شنبه ها ساعت 17
    3) عصر ترانه - با حضور: عبدالجبار کاکایی، دکتر افشین یدالهی، دکتر بهروز یاسمی و امیر ارجینی - چهارشنبه ها ساعت17
    4) کارگاه عروض و قافیه، مکتب های ادبی - حامد ابراهیم پور، 5شنبه ها ساعت 15

    خبر ویژه:
    5) نقد کتاب "زیبای اساطیری" ترانه های نیلوفر لاری پور - چهارشنبه 20/5/89 ساعت 17 - منتقدین: استاد یوسفعلی میرشکاک، عبدالجبار کاکایی، دکتر افشین یدالهی، دکتر بهروز یاسمی
    6) نقد کتاب "جمعه خیابان ولیعصر" سروده آرش شفاعی - شنبه 30/5/89 ساعت17 منتقدین: استاد یوسفعلی میرشکاک، دکتر بهروز یاسمی، محمدسعید میرزایی و سعید بیابانکی
    7) اعلام فراخوان شعر طنز "کندو" در وبلاگ کانون ادبی زمستان

    تمامی برنامه های فوق در کانون ادبی زمستان به نشانی:
    تهران، میدان قزوین، خیابان قزوین، خیابان شهید مرادی، فرهنگسرای رازی برگزار می شود.
    تلفن: 55423062
    کانون ادبی در ماه مبارک رمضان به صرف افطاری میزبان شماست.

    8) بالاخره وبلاگ محمدسعید میرزایی (یارا) با مدیریت کانون ادبی زمستان به روز شد http://yara55.blogfa.com/

    مدیر کانون ادبی زمستان
    سجاد عزیزی آرام
    http://www.s-aram.blogfa.com/
    حــافــــظ خـوانـی
    30 / 4 / 89

    غـــزل (359)
    خـُــرّم آن روز کـزیـن مـنـــــزل ویـران بـروم
    راحـت جـان طـلـبــم و ز پـی جـانـان بـروم
    گـر چه دانـم که به جایی نـبـرد راه غـریـب
    مـن بـه بـوی سـر آن زلـف پـریـشـان بـروم
    دلـم از وحـشـت زنـدان سـکـنــدر بـگـرفـت
    رخـت بـر بـنـدم تـا مـُلـک سـُلـَیـْمـان بـروم

    سلام ؛

    "ستیغ سخن" با شرح این غزل از حافظ ، چشم به راه حضورتـان مانده است .


    سـرشــار از شــادی بـاشـیـد !
    احسنت بر زبان شکرریزتان جناب صرافان
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">