قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

در این وبلاگ، شعرها، ترانه ها، مطالب، شعرخوانی ها، تصاویر، کلیپها، برنامه ها و خبرهای مربوط به من با موضوع شعر آیینی، شعر عاشقانه و ترانه قابل مشاهده است.
قاسم صرافان

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

رسول عشق

جمعه, ۲۹ بهمن ۱۳۸۹، ۰۸:۴۵ ب.ظ

امین


چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌شوی

مثل گل می‌خندی و شب بوی باغش می‌شوی

شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش می‌شوی

می‌رسی از راه و پایان فراقش می‌شوی


غصه‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند

خوش بحال «آمنه» وقتی نگاهت می‌کند


با «حلیمه» می‌روی تا کوه تعظیمت کند

وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند

هر چه گل دارد زمین یکباره تقدیمت کند

ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند


خانه را با عطر زلفت تا معطر می‌کنی

دایه ها را هم ز مادر مهربان تر می‌کنی


دیده نورت را که در مهتاب بی حد می‌شود

آسمان خانه‌اش پر رفت و آمد می‌شود

مست از آیین ابراهیم هم رد می‌شود

با تو «عبدالمطلب» عبدالمحمد می‌شود


گشت ساغر تا به دستان بنی‌هاشم رسید

وقت تقسیم محبت شد، «ابوالقاسم» رسید


یا محمد! عطر نامت مشرق و مغرب گرفت

وقت نقاشی قلم را عشق از راهب گرفت

ناز لبخندت قرار از سینه‌ی یثرب گرفت

خواب را خال تو از چشم «ابوطالب» گرفت


رخصتی فرما فرود آید پریشان بر زمین

تا چهل سالت شود می‌میرد این روح الامین


دین و دل را خوبرویان با سلامی می‌برند

عاشقان را با سر زلفی به دامی می‌برند

یوسفی اینبار تا بازار شامی می‌برند

بوی پیراهن از آنجا تا مشامی می‌برند 


بی‌قرارت شد «خدیجه» قلب او بی‌طاقت است

تاجر خوش ذوق فهمیده‌ست: عشقت ثروت است


نیم سیب از آن او و نیم دیگر مال تو

داغ حسرت سهم ابتر، ناز کوثر مال تو

از گلستان خدا یاس معطر مال تو

ای یتیم مکه! از امروز مادر مال تو


بوسه تا بر گونه‌ات ام ابیها می‌زند

روح تو در چشمهایش دل به دریا می‌زند


دل به دریا می‌زنی ای نوح کشتیبان ما

تا هوای این دو دریا می‌بریی توفان ما

ای در آغوشت گرفته لؤلؤ و مرجان ما

ای نهاده روی دوشت روح ما ریحان ما


روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن

«قاب قوسین»ی چنین می‌خواست «او ادنی» شدن


خوشتر از داوود می‌خوانی، زبور آورده‌ای؟

یا کتاب عشق را از کوه نور آورده‌ای؟

جای آتش، باده از وادی طور آورده‌ای

کعبه و بطحا و بتها را به شور آورده‌ای


گوشه چشمی تا منات و لات و عزا بشکنند

اخم کن تا برج‌های کاخ کسرا بشکنند


ای فدای قد و بالای تو اسماعیل‌ها

بال تو بالاتر از پرهای جبرائیل‌ها

«ما عرفناک»ت زده آتش در این تمثیل‌ها

بُرده‌ای یاسین! دل از تورات‌ها، انجیل‌ها


بی عصا مانده‌ست، طاها ! دست موسی را بگیر

از کلیسای صلیبی حق عیسی را بگیر


باز عطر تازه‌ات تا این حوالی می‌رسد

منجی دلهای پر، دستان خالی می‌رسد

گفته بودی «میم» و «حاء» و «میم» و «دال»ی می‌رسد

نیستی اینجا ببینی با چه حالی می‌رسد


خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او

جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او


-----------------------------------------------------------


دریای مهربانی



تا دشت‌ها هوای دلت را دویده‌ای

در کوه انعکاس خودت را شنیده‌ای


در آن شب سیاه نگفتی که از کدام

وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده‌ای؟


«تبـت یدا...» ابی‌لهبان شعله می‌کشند

تا پرده‌ی نمایش شب را دریده‌ای


رویت سپیده‌ایست که شب‌های مکه را ...

خالت پرنده‌ایست رها در سپیده‌ای 


اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد

با چشمکی ستاره و ماه آفریده‌ای


باران گیسوان تو بر شانه‌ات که ریخت

هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده‌ای


راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج

افتاد از شگفتی دست بریده‌ای


بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل

تا خلوت خدا، تک و تنها پریده‌ای


دریای رحمتی و از امواج غصه‌ها

سهم تمام اهل زمین را خریده‌ای


حتی کنار این غزلت هم نشسته‌ای

خط روی واژه‌های خطایم کشیده‌ای


گفتند از قشنگیت اما خودت بگو

از ‌آن محمدی (ص) که در آیینه دیده‌ای


----------------------------------------------------------


اشاره


قرار شد که بیایی و از ستاره بگویی
صدای پنجره باشی و از نظاره بگویی

تمام قصه‌ی دردِ هزار و یک شب ما را
- بدون آنکه بخوانی- به یک اشاره بگویی

نشان صبح همین بود، همین که «حی علی العشق»
تو با صدای سپیدت به هر مناره بگویی

برای دخترکانی که سهم خاک نبودند
تو از جوانه زدن در شبی بهاره بگویی

و موج، پشت سرِ موج، به صخره‌‌ها بزنی تا
از آن حقیقت آبی در این کناره بگویی

چه سبز می‌شود آن روز که در صدای سواری
غزل دوباره بخوانی، اذان دوباره بگویی

  • قاسم صرافان

نظرات  (۱۴)

سلام.
آقا واقعا عالی...
واقعا جالب...
خدا خیرتون بده...

با این بیت بیشتر از همه حال کردم...در غزل دریای مهربانی
راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج
افتاد از شگفتی دست بریده ای.

واقعا محشر...

تحت الطاف بقیه الله منصور و محفوظ باشید.
یا مولا...
سلام
"ستاره" ای بدرخشید و ماه مجلس شد!
قدم نو رسیده...

پرملات بود

زنده باشی
خیلی زیباست
ما که شاعر نشدیم، ولی شعرا رو دوست داریم، مخصوصا شعرای اهل بیت ،خیلی جون کندیم و به مغزمون فشار آوردیم تا دو سه تا شعر گفتیم که البته شبیه شعرن و بیشتر نثر هستن تا شعر...
با افتخار لینکتون کردیم
به ما هم سر بزنید، چند تا والپیپر طراحی کردیم تا بعد از رد شدن از شاعر بودن، شاید برا اهل بیت یه گرافیست بشیم...
سلام !


غــزل (381)
گـر چـه مــا بــنــدگــان پـادشــهــــــیـم
پـادشـاهـان مـُلــــک صـبــح گـهــــــیـم
گـنــج در آسـتـیـن و کـیـســــــه تـهـی
جـام گـیـتـی نـمــــــــــا و خـاک رهـیـم
هـوشــیــار حـضــــــــور و مـستِ غـرور
بـحـــــر تـوحـیــــد و غـرقـه‌ی گـنـهـیـم
شـاهـد بـخـت چـون کـرشــمــــه کـنـد
مـا ش آیـیـنــــــــــه‌ی رُخ چـو مـهـــیـم

"ستـیـغ سخن" : www.farhangsara-mardani.blogfa.com

با شرح این غزل به روز شد !

مـنـتـظـر حضور سبـزتـان هستـیـم


مـانـا بـاشیــد و کـامــــروا !
  • مجید لشکری
  • با سلام
    با غزلی ناچیز
    در مدح حضرت رسول صلی الله علیه و آله چشم به راه مهربانی تان هستم
    علی علی...
    شعر زیبای عجب گلی را توی مجله اصفهان زیبا دیدم!
    بسیار عالی. با احساس و زیبا
    با سلام.اشعار بسیار زیبا و با وزنی بود.
    فرم نظرسنجی از کازرونی ها آماده شده و به زودی نظرسنجی انجام می شود.به اطلاع می رساند که در صورتی که لازم می دانید که سوالی به فرم نظرسنجی و اطلاعاتی کازرونی ها اضافه شود،آن را در وبلاگ کازرون در راه پیشرفتمطرح کنید.
    لازم به ذکر است که موضوع اولین نظرسنجی در مورد مشاهیر و جاذبه های گردشگری کازرون است و در نظرسنجی های بعدی به سایر موضوعات از قبیل امکانات و ... نیز پرداخته خواهد شد.
    نتایج نظرسنجی نیز از طریق وبلاگ ما و سایت کازرونیا منتشر خواهد شد.
    با تشکر
  • داوود مالکی
  • سلام مخاطب عزیز
    با شعر بروزم و شما دعوتید
    سلام جناب صرافان. ممنون از حضورتون. شعر را عینا همانطور که در اصفهان زیبا آمده بود آوردم. احتمالا اشتباه از اونها بوده! چشم تصحیح گردید.
    سلام
    این‌جا را اگر ندیده‌اید یک نگاهی بیندازید:
    http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912010615
  • حسنا محمدزاده
  • قسم به «لیل» و به گیسویت، به ذکر «یاحق» و «یاهو»یت

    به آیه‌، آیه‌ی ابرویت به آن دو چشم تماشایی

    شعر زیبایی بود
  • منتظر (نگین هستی)
  • سلام
    خیلی زیبا بود،دستتون درد نکنه


    به هیچ آینه جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
    شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی

    به دختران نهان درگل، ببار ساقی نازک دل
    ببار تا بشود نازل به قلب پاک تو زهرایی

    میلاد پیامبر لطف و مهربانی و رئیس مذهب جعفری را تبریک عرض می کنم.
    موفق و پیروز باشید.
    سلام

    شعرتان را در خبرگزاری فارس هم خواندم

    طنین یک صلواتم من به شوق این همه زیبایی
  • سمیه مردانی
  • دست شما درد نکنه
    ذوقتان سرشار...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">