قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

در این وبلاگ، شعرها، ترانه ها، مطالب، شعرخوانی ها، تصاویر، کلیپها، برنامه ها و خبرهای مربوط به من با موضوع شعر آیینی، شعر عاشقانه و ترانه قابل مشاهده است.
قاسم صرافان

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

آشیون بی کبوتر

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۱، ۰۹:۵۳ ق.ظ

می‌دونید رفتن دلبر یعنی چی؟
معنی لحظه آخر یعنی چی؟

باغ بی غنچه چه معنایی داره؟
آشیون بی کبوتر یعنی چی؟

جلوی چشم یه دختر، نیمه‌شب
بردن تابوت مادر یعنی چی؟

بره یار و نشه فریاد بکشی
چه می‌‌فهمیم ما که مضطر یعنی چی؟

پاهاش انگار نای حرکت نداره
بدون فاطمه حیدر یعنی چی؟

اشکای نم نم ساقی می‌دونن
وقتی که بشکنه ساغر یعنی چی 

درِ علمه علی و خوب می‌دونه
وقتی آتیش بگیره در یعنی چی؟

اونی که پر زده یار جوونش
می‌دونه غنچه پرپر یعنی چی

کی می‌دونه جای دستای تبر
روی برگای صنوبر یعنی چی؟

اولین باره که سلمان می‌بینه
لرزش زانوی حیدر یعنی چی

بعد از این بی فاطمه، پیش علی
 می دونید خوندن کوثر یعنی چی؟

  • قاسم صرافان

نظرات  (۱۹)

  • من غلام قمرم
  • سلام و عرض ادب
    سال جدید رو تبریک عرض میکنم
    بسیار زیبا بود
    با چند شعر مرثیه حضرت فاطمه زهرا (س) به روزم
    یا علی مدد
    سلام و درود.
    عالی بود. سال نو مبارک.
    سلام وعرض احترام
    بسیار زیبا و تاثر بر انگیز
    اجر شما با مادر سادات
    بر قرار باشید
    ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
    ای کاش مدینه در ودیوار نداشت
    یاعلی
    التماس دعااا
  • بچه های هیئت مکتب الزهرا(س)
  • اولین باره که سلمان می‌بینه
    لرزش زانوی حیدر یعنی چی

    بعد از این بی فاطمه، پیش علی
    می دونید خوندن کوثر یعنی چی؟
    ----------------------------------------
    سلام.
    خدا خیرتون بده.
    فاطمیه هرجا بودید التماس دعا.
  • حـــــــــــــــــــامد - جاهِدوا
  • درِ علمه علی و خوب می‌دونه
    وقتی آتیش بگیره در یعنی چی؟

    خیلی قشنگ بود. دست مریزاد
    سلام آقای صرافان
    سال نو بر شما مبارک
    شعر دلنشینی بود
    به من هم سر بزنید ممنون
    سلام.

    اولین باره که سلمان می‌بینه
    لرزش زانوی حیدر یعنی چی...


    آخه با معرفت حتما باید رسمی دعوتت کنیم تا بیای خونمون؟؟؟؟؟؟

    مگه قرار نبود بیای؟؟ بهرحال سال نو مبارک.

    بچه ها بابت اون پنجشنبه خیلی تشکر کردند
    سلام جناب صرافان عزیز
    اومدم تا دعوتتون کنم به غزل
    منتظر حضورتون هستم
  • احسان تبریزیان
  • حاج اقا سلام

    ایشالا نفس و قلمتون هر روز زهرایی تر تر تر ..... باشه

    التماس دعا
  • محمد میرزایی
  • سلام و عرض ادب.

    بسیار بسیار لذت بردم.

    اشکای نم نم ساقی می‌دونن
    وقتی که بشکنه ساغر یعنی چی

    موفق باشید استاد ...
    سلام
    و تسلیت این ایام
    قبول باشه .بهره بردم

    :
    بره یار و نشه فریاد بکشی
    چه می‌‌فهمیم ما که مضطر یعنی چی؟

    یا حق
    دیدی زده بالای دری پرچم زهرا

    بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا

    ایام، تعلق به گل یاس گرفته

    افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا

    بر سینه ی زخمی و شکسته پی تسکین

    جز اشک محبان نبود مرهم زهرا

    شاعر:محسن افشار
    _______________________________

    التماس دعا
    درود به شما دوست عزیز

    قبل از هر چیز سال نو را به شما تبریک میگم و به اطلاع شما دوست عزیز می‌رسانم بنده مسئول انجمن شعر و ادب فریدونکنار هستم برای معرفی شاعران و نویسندگان وبلاگی، نیاز به بیوگرافی‌ و چند تا از آثارشونون را دارم
    از شما دوست عزیز خواهشمندم که یک بیوگرافی کوچک از خودتان به من بدهید و البته آثار با نام وبلاگتون از وبتون می‌گیرم
    سپاسگزار

    با یک شعر به روزم
    بدرود
    اولین باره که سلمان می‌بینه
    لرزش زانوی حیدر یعنی چی

    ارزشمند بود
    من هم دعوتتان میکنم به خرابه ی آهم
    بسیار زیبا
    التماس دعا
  • حمید کریمی
  • سلام استاد زیبا بود

    یا حیدر زهرا

    ان شب به شهر کوفه غوغایی به پا بود


    شوری به پا از ماتم شیر خدا بود

    مرد مریضی در خرابه داد می زد

    داد از نشان مرگ استمداد می زد

    میگفت یا رب یار وغمخوارم نیامد

    مرهم گذار قلب بیمارم نیامد

    دیگر مرا در سینه یارای نفس نیست

    سر تا به پا فریادم وفریاد رس نیست

    هر شب که می امد به یاری در بر من

    دست نوازش می کشید بر سر من

    از دیده بودم کور واو بود دیده ی من

    بودی توان بر این تن رنجیده ی من

    اینک توان از پیکر من رخت بسته

    بر دیده ی من هاله ای از غم نشسته

    اینک سه شب باشد که بوی گل نیامد

    بر دیدن جغد دلم بلبل نیامد

    بی او دل ویرانه را شور وصفا نیست

    خون جگر در سفره ام هست وغذا نیست

    اما از ان سو کوفه ما لا مال غم بود

    ان شب شب خرسندی ظلم وستم بود

    ان شب اجل در کوفه فتح باب می کرد

    بر بام شهر علم دق الباب می کرد

    ان شب علی با فرق تا ابرو شکسته

    می خواند شعر همسر پهلو شکسته

    از فرط غم در حال اغما بود ان شب

    مشتاق وصل روی زهرا بود ان شب

    ان شب پدر بهر پسر چشمان تر داشت

    گویی خبر از طشت و از لخت جگر داشت

    ان شب سخن از هر دری می گفت مولا

    از قطعه قطعه پیکری می گفت مولا

    ان شب حکایت از یزید وملک ری بود

    صحبت زقران خواندن سر روی نی بود

    ان شب علی با زینبش رازی مگو داشت

    گویی سخن از بوسه و زیر گلو داشت

    ان شب پدر می گفت و دختر گوش می داد

    کلثوم خود را از عنایت نوش می داد

    ان شب حسینش تشنه ی جام بلا بود

    هنگامه ی قالو بلای کربلا بود

    ان شب علی بوسید چشم مست عباس

    دست حسینش را سپردی دست عباس

    ان شب به عباسش علی از اب می گفت

    از تشنگی واز دل بی تاب می گفت

    با سوز دل می گفت ای نور دو عینم

    تا زنده ای جان تو وجان حسینم

    ای نور دیده گر پدر را دوست داری

    باید که دست از دامن او بر نداری

    اری علی را عقده در نای گلو بود

    راوی در گیری اب و ابرو بود

    با سوز دل از تشنگی و اب می گفت

    هر دم سخن زان گوهر نایاب می گفت

    با چشم تر می کرد یاد گاهواره

    میداد شرح تیر وحلق شیر خواره

    نا گه کشیدی اه ومولا رفت از هوش

    یعنی چراغ قلب زهرا گشت خا موش
    خیلی زیبا بود
  • علی اکبر
  • سلام:هم حسن صورت دارید و هم حسن اسم و هم ذوق سلیم.

    شعر راجع به مدح مولاتون متحیریم کرد.
    فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر باشید انشا...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">