دهمین صبح عاشقی
دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۵۶ ب.ظ
عطر عبایت
باران شدم از شوق پریدن به هوایت
شد کفتر بیگنبدِ تو، باز رهایت
ای صاحب آن «جامعه» پر شده از عشق!
خالی است چرا این همه در جامعه جایت؟
گفتی: «فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد
گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت
کی میرسد آن «اَشرَقَتِ الارض» بنورت
کی مست شود جامعه از جام دعایت
هر نیمه شب از ذکر تو روشن شده عالم
مستند ملائک همه از عطر عبایت
در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی
شاید متوکل کند اینگونه رهایت
رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد
تا کاخ و ستونهاش بیفتند به پایت
وقتی که امامی و علی هم شده نامت
پیداست که در سامره شاهست، گدایت
یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری
کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟
«اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را
بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت
آه از تو چه پنهان، ... چه بگویم... فقط اکنون
دست من و دامان تو و لطف خدایت
---------------------------------------
ماه دهم - ترانه
حق بده به فرشته ها
اینجوری عاشقت باشن
همگی غرق سجده و
تسبیح خالقت باشن
حق بده به خورشید اگه
بخواد بگرده دور تو
خدا تموم عالمو
پروانه کرده دور تو
حق بده به مدینه تا
بگیره هی بهونهتو
به یاد عطر جای پات
ببوسه خاک خونهتو
به سامرا هم حق بده
نکشه دست از دامنت
آخه دلش روشن میشه
هر صبح با عطر پیرهنت
تا میخونی از جامعه:
«فما اَحلی اسمائکم»
شیرین میشه لبای عشق
از نامت ای ماه دهم
مست علی النقیم
عاشق نام هادیم
با این عشیره آشنام
آخه باب الجوادیم
برای دستِ خالیا
خوب جاییه این سامره
به رویِ ناامیدیا
بازه همیشه پنجره
کبوترم، کو گنبدت؟
عالم فدای غربتت
راحت نمیذارن تو رو
حتی پس از شهادتت
باران شدم از شوق پریدن به هوایت
شد کفتر بیگنبدِ تو، باز رهایت
ای صاحب آن «جامعه» پر شده از عشق!
خالی است چرا این همه در جامعه جایت؟
گفتی: «فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد
گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت
کی میرسد آن «اَشرَقَتِ الارض» بنورت
کی مست شود جامعه از جام دعایت
هر نیمه شب از ذکر تو روشن شده عالم
مستند ملائک همه از عطر عبایت
در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی
شاید متوکل کند اینگونه رهایت
رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد
تا کاخ و ستونهاش بیفتند به پایت
وقتی که امامی و علی هم شده نامت
پیداست که در سامره شاهست، گدایت
یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری
کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟
«اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را
بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت
آه از تو چه پنهان، ... چه بگویم... فقط اکنون
دست من و دامان تو و لطف خدایت
---------------------------------------
ماه دهم - ترانه
حق بده به فرشته ها
اینجوری عاشقت باشن
همگی غرق سجده و
تسبیح خالقت باشن
حق بده به خورشید اگه
بخواد بگرده دور تو
خدا تموم عالمو
پروانه کرده دور تو
حق بده به مدینه تا
بگیره هی بهونهتو
به یاد عطر جای پات
ببوسه خاک خونهتو
به سامرا هم حق بده
نکشه دست از دامنت
آخه دلش روشن میشه
هر صبح با عطر پیرهنت
تا میخونی از جامعه:
«فما اَحلی اسمائکم»
شیرین میشه لبای عشق
از نامت ای ماه دهم
مست علی النقیم
عاشق نام هادیم
با این عشیره آشنام
آخه باب الجوادیم
برای دستِ خالیا
خوب جاییه این سامره
به رویِ ناامیدیا
بازه همیشه پنجره
کبوترم، کو گنبدت؟
عالم فدای غربتت
راحت نمیذارن تو رو
حتی پس از شهادتت
- ۹۱/۰۸/۰۸
زیبا بود
استادشما که ما رو تحویل نمیگیری اما اگر خدایی نکرده سرتون خلوت شد به ما هم سری بزنید