قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

شعرها و ترانه های قاسم صرافان

قاسم صرافان

در این وبلاگ، شعرها، ترانه ها، مطالب، شعرخوانی ها، تصاویر، کلیپها، برنامه ها و خبرهای مربوط به من با موضوع شعر آیینی، شعر عاشقانه و ترانه قابل مشاهده است.
قاسم صرافان

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

وداع

شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۱۸ ق.ظ


نگران بودم از این لحظه وآمد به سرم
زینب و روز وداع تو!؟ امان از دل من
این همه رنج و بلا دیدم و چشمم به تو بود
تازه با رفتنت آغاز شده مشکل من

شوق دیدار، تو را می‌کِشد اینسان، اما
ای همه هستی زینب! کمی آهسته برو
تو قرار است به میدان بروی ... آه ! ولی
جان من آمده بر لب، کمی آهسته برو

خواستی پیرهن کهنه چرا یوسف من؟
گرگ‌های سر راه تو چه دینی دارند؟
این جماعت سرشان گرم کدام اسلام است؟
که از آیینه پیغمبرشان بیزارند

تو که از روز تولد شدی آرامِ دلم
نرو اینگونه شتابان و نکن حیرانم
بوسه‌ای زیر گلویت زده‌ام اما باز
بروی، می‌روم از حال، خودم می‌دانم

با تو آمد دم میدان دل آواره‌ی من
پر زد انگار در این فاصله روح از بدم
من که بی عطرت از اول نکشیدم نفسی
می‌شود از تو مگر جان و دلم! دل بکنم؟

روی تل بودم و دیدم که چه تنها شده‌ای
نیزه دیدم که به دستان غریبت مانده
همه رفتند، همه ... قاسم و عباس و علی
نه برای تو زهیرت، نه حبیبت مانده

سنگ در دست همه آمده‌اند استقبال
مومنانی که به تو نامه نوشتند حسین!
در پی کوثر و جنات، ... پیِ ریختن
خون آقای جوانان بهشتند حسین!

دیدم از نور خدا گفتی و آغوش نبی
ولی آواز تو را هلهله ها نشنیدند
سنگدل‌ها به خیام تو نظر می‌کردند
سنگ‌ها صورت زیبای تو را بوسیدند

زینت دوش نبی را به چه حالی دیدم
خون پیشانی بر صورت او جاری بود
غیر از این صحنه اگر هیچ نمی‌دید دگر
کار زینب همه‌ی عمر عزاداری بود

تو رجز خواندی و دیدم همگی لرزیدند
یا علی گفتی و دیدم که چه غوغایی شد
کاش عباس و علی اکبرت اینجا بودند
صحنه رزم تو لب تشنه! تماشایی شد

هر چه از خیبر و از بدر شنیدم، دیدم
هر کس از خوردن یک تیغ تو بر خاک افتاد
با خدا، عالم و آدم به تماشا بودند
ناگهان ناله‌ای از عرش در افلاک افتاد

مادرت فاطمه بود آه کشید از ته دل
تا تو را دید چنین از سر زین افتادی
من ندیدم که چه شد کارِ  تن و آن همه تیر
چشم بستم به خدا! تا به زمین افتادی

ناگهان معرکه‌ی دور و برت ساکت شد
کاش دست از سرت ای دلبر من! بردارند
چیست در دست سیاهی؟ نکند ...! یازهرا !
یعنی این مردم بی‌رحم چه در سر دارند؟

آن سیاهی به تو نزدیک شد و زانو زد
چشمهای من از این صحنه سیاهی رفتند
.....

  • قاسم صرافان

نظرات  (۴۴)

  • مامان بچه ها
  • یا اباعبدالله.
    عرق در اشک و لذت شدم. عالی بود.
    ممنونم
    التماس دعا
  • پژمان الماسی نیا
  • درود

    به روزم با :

    پرداختن به ذات دل‏مشغولی‏های ساده

    نقدی از رسول آبادیان

    با احترام
    چشم های من از این قطعه سیاهی رفته
    چه نوشتی و سرودی که جگر سوز شدیم....
    آجرک الله...
    درود بزرگوار
    سنگ در دست همه آمده‌اند استقبال
    مومنانی که به تو نامه نوشتند حسین!
    در پی کوثر و جنات، ... پیِ ریختن
    خون آقای جوانان بهشتند حسین!

    دعوتیید به خوانش
    منتظر نظرات ارزشمندتان هستم
    بدرود
    بوسه‌ای زیر گلویت زده‌ام اما باز
    بروی، می‌روم از حال، خودم می‌دانم

    ....
    حرفی برای گفتن نیست...جز اینکه خدا شما را خیر دهد...
    بسیار زیبا بود. خدا خیرتان بدهد
  • سید علی حسینی(آرام)
  • سلام آقای صرافان

    باید بگم ، فوق العاده بود.

    انشاءالله دعای خیر همان حضرت تا همیشه بدرقه ی راهتان باشد.

    اگر قابل دونستید سری هم به وبلاگ من بزنید

    منتظر نقدها و نظرات شما نسبت به شعرام هستم.

    ممنونم.
  • تیشه های اشک
  • کتاب موبایل تیشه های اشک 2 (مجموعه اشعار آئینی و مداحی ویژه مناجات، موالید و مراثی اهل بیت (علیهم السلام))
    ***
    التماس دعا
  • خادم الزهرا
  • سلام برادر عزیز ومحترم جناب آقای صرافان
    کارهای زیبای شما را بسیار دوست دارم واز خواندن آنها لذت می برم
    با ترکیب بند میهمان به روزم ومنتظر قدوم شما ونظر حضرتعالی
    یاحق
  • حمید کریمی
  • سلام استاد امیدوارم که حالتون خوب باشه و همیشه سالم و سلامت باشید
    زیبا بود لذت بردیم اجرتون با اقا ابی عبدالله
    التماس دعا
    یا علی مدد
    رحمت به شاعرانگیتون.سپاس
    نمیدونم چی بنویسم...
  • فخرالسادات موسوی
  • به نام خدا

    سلام استاد بزرگوار
    جناب آقای صرافان

    با تا باد ... به روز و منتظر نگاه گرم و نقد ارزنده تان هستم .منت بگذارید
    سلام به استاد وهمشهری بزرگوار خودم مزین فرمایید دلنوشته های حقیر را
  • مریم خواجه زاده
  • خواستی پیرهن کهنه چرا یوسف من؟
    گرگ‌های سر راه تو چه دینی دارند؟
    این جماعت سرشان گرم کدام اسلام است؟
    که از آیینه پیغمبرشان بیزارند
    درود و سپاس ...لذت بردم...شاد و مانا باشید
  • سید دانیال
  • شکر خدا که مادر سادات از ازل/ما را برای نوکریت انتخاب کرد
    نوکری شما اما عالمی دیگر دارد...اما خوشا به حال جون(توی این سروده ها حال و هوای جون بیشتر مرا خوار و ذلیل کرد)
    فوق العاده بود.

    خدا خیرتان بدهد.
  • فرزاد باجولوند
  • واقعا عالی بود
    چه زیبا ...

    هر چه در باب ارباب باشد زیباست...
    زینت دوش نبی را به چه حالی دیدم
    خون پیشانی بر صورت او جاری بود
    غیر از این صحنه اگر هیچ نمی‌دید دگر
    کار زینب همه‌ی عمر عزاداری بود


    چشمهای من از این صحنه سیاهی رفتند...

    همه ی چارپاره زیبا بود . همه اش.
  • دلباختگان حسین(ع)زنجان
  • غم تو بر غم طفـل حسنت چسبیـــده

    مُهر غـــمخانه سر انجمنت چــسبیده

    لب دریا،لب ســقا ،لب اصغــر تشنـه

    از عطش،نوک زبان بر دهنت چسبیده

    بود مجروح و کفن دوخت برایت زهرا

    از همان خون به روی پیرهنت چسبیده

    تا تو عریان شوی اندر ته گودال ببــین

    پنــجــۀ نیزه ز روی کــفنت چــسبــیده

    نورخورشید و جراحات تنت،تکه کفــن

    دردسر ساز شده،چون به تنت چسبــیده

    نعل تازه چقدر سفت و زمخت است حسین

    زیر پای سـُـــم اســبان بدنت چـــســبیده
    ××××××××××××××××××××××
    درآن عصر که غارت آغاز شد
    ترحم ز دلهایشان دور شد
    یکی خنده میکرد ومیگفت که
    جهییه دخترم جور شد
    ((ملتمس دعا.محسن داداشی
  • حسن شیرزاد
  • دروود
    خوندم و بهره مند شدم
    سر بلند باشید وشاد
  • آرش کریمی
  • سلام
    با غزلی به روزم و چشم به راه . خوشحال می شم اگه با دستی پر از نقد و نظر تشریف بیارید.
  • مهران موسوی(آشنا)
  • سلام. لذت بردم از کارهای خوبتان. عاشورایی و کربلایی باشید.
  • بهنازجعفری
  • سلام

    با احترام دعوتید
    سلام

    با احترام دعوتید
    سلام علیکم.
    جناب صرافان, حیدارنه 1 کجاست؟
    در کتاب مولای گندمگون که نیست!
    ظاهرا در وبلاگتان هم نیست!
    میتوانید قرار دهید؟
  • حسن سعیدی
  • درود بر شما
    جناب صرافان از اشعاررو مصاحبت شما لذت بردم به خوانش دعوتیید
    بدرود
    من منتظر پاسخ شما هستم. چرا جواب کامنت من را ندادید؟
  • احسان خلیلی
  • سلام/بااحترام دعوتید به پست جدید/یاعلی(ع)
    سلام افرین
    سلام جناب صرافان عزیز
    در محفل شعر آقای بیابانکی زیارتتون کردیم
    و از اشعار نابتون لذت بردیم
    .
    .

    با افتخلر لینک شدید
    قابل دیدید لینکم کنید
    .
    .
    .
    ای دوست مبادا که رهایم بگذاری
    در معبر باد
    دست تنهایی را

    یاعلی
    $$$$$$_______________________________$$$$$
    __$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
    ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
    ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
    ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
    __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
    _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
    ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
    ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
    _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
    *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
    ______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
    ____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
    ,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
    *.°
    ?
    ...°
    ....O
    .......°o O ° O
    .................°
    .............. °
    ............. O
    .............o....o°o
    .................O....°
    ............o°°O.....o
    ...........O..........O
    ............° o o o O
    ......................?
    ...................?
    ...............?
    ...........?
    _________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
    ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
    *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.
    آپم و منتظر حضورت
  • وحید طلعت
  • مشتاق دیدار همسفر
    عالی بود
    خدا خیرت بده
  • امیر عباسعلی پور
  • سلام استاد
    شعرتون واقعا به دلم نشست.افسوس خوردم که دیر به وبلاگتون سر زدم و گر نه حتما در دهه اول از این شعر استفاده می کردم.
    اگر منت بذارین و به وبلاگ من سری بزنید و من رو با راهنمایی های مفیدتون در راه شعر و ادب کمک کنید،ممنونتون میشم.
    به امید فرج حضرت باران(عج)
    یاعلی
    یا حسین شهید
  • فرشته محمدی(از بچه های شعر)
  • سلام جناب صرافان

    شعر بسیار زیبایی بود...اجرتون با امام خوبی ها...

    خوشحال میشم به شاعرانه های من هم سر بزنید...منتظر نقد و نظرتون هستم

    در پناه حق باشید
  • صادق ایزانلو
  • سلام آقای صرافان

    شما با احترام به نقد رباعی دعوتید...
  • محسن شاکری
  • سلام
    با تشکر از شعرهای زیبایی که دارید خوشحال می شم سری هم به بنده بزنید و شاگردانه های بنده را هم نظری مرحمت بفرمائید با تشکر از لطفتون
  • فرشته محمدی
  • سلام دوباره

    تشکر از حضور و نظر لطفتون.خوشحال میشیم اگه به جلسات بچه های شعر سر بزنید و همچنین منتظر نقدهاتون توی وبلاگ هم هستیم...

    هم تجربه و هم انگیزه ای برای ما میشه...

    خیلی ممنون

    موفق و موید باشید
  • اصغر اکبری
  • سلام
    احسنت.
  • سید علی احمدی
  • من پا به پای عمه، پدر، خوانده ام نماز

    گاهی به خارها و گهی بر سر جهاز

    گاهی به روز تار و گهی در شب دراز

    گاهی به کوچه ها به میان غنا و ساز

    اما نبود آب وضویی برابرم

    کردم تیمم از سر پرخاک خواهرم
  • حمید کریمی
  • سلام حاجی امید وارم که حالتون خوب باشه و همیشه سالم و تندرست باشید
    زنگ زدم متأسفانه جواب ندادید خلاصه تو فیق نشد این هفته هم تو محفل فرات شرکت کنم چون به امید خدا دارم میرم سربازی. و لی همیشه یادتون هستم حاجی
    التماس دعا
    یا علی مدد
    خدا نگهدار
  • بهنام صداقت
  • سلام
    کی اندازه ماندنت بوده ام؟ که اندازه ی بودنم می روی!

    من از شعله آه خود شاکی ام تو را باب احساس من می پزد
    با احترام دعوتید.اگه با تبادل لینک موافقی لطفن خبرم کن.برقرار باشی.
  • صادق ایزانلو
  • سلام آقای صرافان عزیز
    خسته نباشید
    چشم به راه حضورتان در وبلاگمم....
    با دو رباعی و یک دو بیتی به روزم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">